Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@22:43:35 GMT

آیا اقتصاد ایران در مسیر رشد پایدار قرار دارد؟

تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۵۲۹۶۵

آیا اقتصاد ایران در مسیر رشد پایدار قرار دارد؟

محمدمهدی بهکیش در دنیای اقتصاد نوشت: برای بررسی وضعیت رشد اقتصادی کشور باید به مدل‌های رشد متداول مثل مدل رشد سولو مراجعه کرد. بنا بر این مدل، رشد به سه پایه اساسی تکنولوژی، سرمایه و نیروی کار نیاز دارد. کشور‌ها با الگو‌های مختلفی به رشد می‌رسند؛ اما هریک از آن‌ها حداقل یکی از این سه پایه اساسی را مبنای رشد خود قرار داده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به‌عنوان مثال، در ایالات متحده آمریکا تکنولوژی یکی از اصلی‌ترین ارکان رشد اقتصادی است. آمریکا با ایجاد سیلیکون‌ولی مهم‌ترین اثر را در بازار تکنولوژی در سطح دنیا گذاشته است یا کشوری مثل چین جذب سرمایه خارجی و استفاده از نیروی کار ارزان را مبنای رشد خود قرار داده بود و به رشد نسبتا پایدار رسید.

ما در ایران تقریبا هر سه پایه رسیدن به رشد را از دست داده‌ایم. با توجه به الگو‌های پرتنشی که با اکثر کشور‌های دنیا داریم، توان جذب سرمایه خارجی را از دست داده‌ایم. از طرف دیگر با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصادی و تورم، درآمد‌ها بیشتر به سمت مصرف رفته‌اند؛ بنابراین پس‌انداز و در نتیجه آن سرمایه‌گذاری داخلی قابل توجهی نیز نداریم. از طرف دیگر با توجه به بیکاری و نرخ بالای مهاجرت نیروی انسانی و نخبگان، دستیابی به رشد پایدار با کمک نیروی کار نیز ممکن به نظر نمی‌رسد. به همین ترتیب درباره تکنولوژی نیز، فضای پشتیبان مناسب برای به‌وجود آمدن انسان خلاق بهره‌ور وجود ندارد. برای اینکه تکنولوژی خلق شود و به مرحله کسب‌وکار اقتصادی برسد، باید محیط پشتیبان از طرف دولت‌ها وجود داشته باشد تا ضمن رعایت حقوق مالکیت، با تضمین آزادی‌های لازم اجازه دهد که ایده‌های خلاقانه شکل بگیرند و تبدیل به کسب‌وکار‌هایی برای رشد تکنولوژی و جذب سرمایه شوند.

یکی از مهم‌ترین دلایل نرخ‌های مهاجرت یا به عبارت دیگر فرار مغز‌ها که هر روز با آن مواجه می‌شویم همین است که دولت‌ها نتوانسته‌اند محیط فعالیت اقتصادی مناسبی در اختیار انسان خلاق، قرار دهند و او را به درآمدزایی برسانند. با توجه به اینکه به دلایل مختلفی روابط بین‌المللی ما در نقطه‌ای است که امکان جذب سرمایه خارجی بعید به نظر می‌رسد، تنها درآمد‌هایی که می‌توانیم کسب کنیم از محل فروش منابع طبیعی مثل نفت است و تنها با فروش این منابع می‌توان به رشد‌های کوتاه‌مدت دست پیدا کرد. فروش نفت ممکن است ناگهان از ۳۰۰ هزار بشکه به یک‌میلیون بشکه در روز برسد و به‌طور ناگهانی نیز متوقف شود؛ بنابراین نمی‌توان به فروش منابع تکیه کرد و بر مبنای آن به برنامه‎ریزی پرداخت.

از طرف دیگر با توجه به تحریم‌ها، عملا شفافیت از بین رفته است و اطلاعات دقیقی از درآمد‌های نفتی در اختیار نیست. البته با توجه به اینکه درآمد‌های نفتی به هر مقدار که وجود داشته باشد، به مصرف می‌رسد و تبدیل به سرمایه‌گذاری نمی‌شود و به علاوه امکان افزایش بهره‌وری در تولید نفت و فرآورده در اختیار نیست، آثار رشد و توسعه نفت به سرعت در حال کاهش است و قیمت‌گذاری نامناسب هم به امکان ایجاد و گسترش بحران انرژی می‌افزاید؛ بنابراین و در شرایط حاضر نمی‌توان از آن‌ها برای بررسی امکان رسیدن کشور به رشد پایدار استفاده کرد. در اروپا انسان خلاق، به مدت چند قرن، از رنسانس تاکنون پرورش یافته است. به همین دلیل است که مشاهده می‌شود که حتی اتفاقاتی نظیر جنگ‌های جهانی اول و دوم نیز مسیر توسعه آن‌ها را متوقف نمی‌کند و با اینکه این جنگ‌ها اروپا را تخریب کردند؛ اما بازهم از مسیر توسعه عقب نماند.

ما برای دستیابی به تکنولوژی باید از چرخ‌های از پیش‌ساخته کشور‌های دیگر استفاده کنیم و الگو‌های این کشور‌ها را سرلوحه کار خود قرار دهیم که در محور آن چگونگی ایجاد روابط بین‌الملل مناسب و محیط مقرراتی پشتیبان کسب‌وکار در داخل است. این الگو‌ها محدود به آمریکا و اروپا نیستند و امروزه مثال‌های متعدد دیگری از جمله چین، مالزی و ترکیه نیز دارند که شاید به ما نزدیک‌تر باشند. از نگاه نگارنده ما باید دو مبانی اصلی سرمایه‌گذاری و تکنولوژی را بهبود دهیم تا بتوانیم به رشد پایدار برسیم. فضای پشتیبان تکنولوژی باید تکنولوژی را از مراحل مطالعاتی جلوتر ببرد و باعث شود تکنولوژی استارت‌آپی به کسب‌وکار تبدیل شود تا بتواند با جذب سرمایه به افزایش رشد کمک کند. با توجه به اینکه نمی‌توان تغییرات سیاسی مختلف داخلی و خارجی را پیش‌بینی کرد و باید متمرکز بر پیش‌بینی در سطح اقتصادی باشیم در صورت حفظ شرایط موجود نمی‌توان امیدی به رسیدن به رشد پایدار اقتصادی داشت مگر اینکه دولت این سه پایه اساسی را مبنای کار خود قرار دهد و برای دستیابی به رشد پایدار تلاش کند.

توجه داشته باشیم که رشد‌های کوتاه‌مدت اتفاقی است و به سرعت محو می‌شود. همان‌گونه که رشد متوسط کشور در دهه ۱۳۹۰ زیر یک درصد است، مفهوم اقتصادی آن فقیر شدن جامعه است؛ زیرا عوامل تولید مجبور می‌شوند منابعی، چون خاک، آب، هوا، ماشین‌آلات و حتی سلامت مردم و البته دانش و تجربه آنان را صرف استهلاک کنند؛ چرا که درآمدی برای گردش کار اقتصادی وجود ندارد. دولت هم که نمی‌تواند از درآمد منفی آنان مالیات بگیرد و متوسل به مالیات از طریق تورم می‌شود. از این مسیر است که جامعه هر روز ناتوان‌تر در تولید کالا و خدمات می‌شود. این سیکل را باید هر چه زودتر متوقف کرد و در مسیر رشد پایدار قرار گرفت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: اقتصاد ایران سرمایه گذاری خارجی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل رشد پایدار جذب سرمایه کسب وکار درآمد ها خود قرار الگو ها کشور ها سه پایه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۵۲۹۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»

در سال‌های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی‌ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده‌اند.

به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشته‌اند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن می‌تواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر می‌رسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهره‌گیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.

واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بوده‌ایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیاده‌خواهی‌های دشمن است. فراموش نمی‌کنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر می‌خواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»

با این حال به نظر می‌رسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکایی‌ها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کرده‌اند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشده‌اند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکایی‌ها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هسته‌ای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بین‌المللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادل‌های علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشته‌اند. اما با وجود تمام این تحریم‌ها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینه‌ها و فرصت‌هایی با خود به همراه آورده است.

اما در سال‌های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی‌ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده‌اند. متأسفانه یکی از پاس‌ گل‌های دولت قبلی به دشمن نیز شرطی‌سازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا می‌تواند تحت تأثیر مؤلفه‌های ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. ساده‌ترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را می‌توان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که می‌تواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.

در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیت‌های اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور می‌گوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارش‌های بین‌المللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایه‌ای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.

با این حال شاید برای بخش عمده‌ای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سال‌جاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانه‌ای باشد و این احساس که با ریل‌گذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانه‌ای که بخش عمده‌ای از آن مملو از «داده‌های تسلیح‌شده» از سوی دشمن در راستای ناامن‌سازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.

البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشان‌دادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاست‌های اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمان‌بر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخص‌های اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چاره‌اندیشی کرد.

این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیم‌ها و اقدام‌هایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام می‌دهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»

در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنی‌های بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایت‌های صحیح را تحکیم و روایت‌های ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران می‌تواند الزاماً مطابق با واقعیت‌های اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید می‌بایست این تصویر را به دور از پارازیت‌های ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنال‌های بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • موافقت وزیر اقتصاد عربستان با 5 پیشنهاد ایران
  • موافقت وزیر اقتصاد عربستان با ۵ پیشنهاد ایران
  • بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
  • چرا ایران تحریم‌ناپذیر است؟
  • رفع موانع در مسیر تحقق شعار سال در دستور کار دادگستری اصفهان
  • تحلیل مسعود نیلی از شرایط اقتصادی ایران در ۱۰ سال آینده
  • وزیر کار: برای تحقق شعار امسال، باید در مسیر جهش تولید قدم برداریم
  • تسهیل گری برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی از وظایف مناطق آزاد است
  • تحلیل مسعود نیلی از شرایط اقتصادی متفاوت ایران در 10 سال آینده
  • چه کسانی با مالیات بر عایدی سرمایه مخالف هستند؟